2:29 AM

سیر رهبری جنبش سبز





قبل از پرداختن به اصل موضوع ترجيح مي دهم خيال آقايان را راحت كنم. بدانند كه اگر اين جنبش را بسان سيلابي تصور كنيم كه پس از بارشي سي ساله در كوهستان دل اين مردم جاري شده است دو سرانجام بيشتر در انتظار هر رودخانه اي اين چنين نمي باشد : يكي تحليل رفتن اين رود با فرو رفتن در زمين و دشتهاي مسير خود تا جايي كه به كلي از بين رود كه اين در صورتي امكان پذير است كه ديگر باران دردگونه اي بر اين كوهستان نبارد كه خوشبختانه و يا متأسفانه آقايان با كوردلي محض اين بارش را تشديد نموده اند . پس مادامي كه علت برقرار معلول نيز برقرار است و امكان اول منتفي است .




پس ناچار به تن دادن به سرانجام دوم اين جنبش رودخانه وار هستيم و آن چيزي نيست مگر رسيدن اين رود به درياي آرمانهاي خود. ولي به ظاهر نخبگاني كه گهگاه دور و بر آقايان مشاهده مي شود عوض اينكه با مراجعه به وجدان نداشته شان باران ظلم و جور را بر اين مردم متوقف كنند به فكر اينند كه با كندن جويبارهاي بيراهه اين رود جاري به سوي آرمان خويش را تحليل دهند . البته با توجه به سرشت ترس موجود در اين جنبش و يا به تعبيري رود تا اندازه اي توانسته اند با جويبار بيراهه اي به نام خشونت جلوي اين موج را سد كنند ، اما كجاي دنيا سدي را سراغ داريد كه پر نشده باشد و يا جلوي رودي را گرفته باشد ، پس اين رود همچنان جاري است حتي اگر موقتاً پشت اين سد توقف كند .اما دومين جويبار بيراهه اي را كه آقايان در سر مي پرورانند آن است كه اينرود را به سمت باتلاقها منحرف كنند ، باتلاقي به نام هاشمي رفسنجاني كه از براي پي بردن به بوي گنداب اين باتلاق و نرفتن به سمت آن نگاهي كوتاه بر دوره رياست جمهوري اش ما را بس . آقايان باز بدانند كه وقتي مردم خود هاشمي را گناهكار سي ساله نظام مي دانند اين چه ديدگاه ابلهانه ايست كه اينگونه وانمود كنند دغدغه اين جنبش اثبات گناهكاري يا بيگناهي هاشمي و فرزندانش است . اين چه ديدگاه ساده لوحانه اي است كه آقايان فكر مي كنند با پخش اعترافات افرادي كه هرگز در حد و اندازه قهرمانان اين ملت نبوده اند قهرمان شكني كرده اند . آيا ملت ما را اينقدر حقير فرض نموده ايد كه قهرمانان آنها به اين راحتي حاضر به سازش باشند ، هرگز! اين اعترافات نيز باتلاقي است همچون باتلاق هاشمي كه حتي نيلوفران آبي روييده بر آن دلفريب نخواهد بود . پس بدانيد اين رود ، اين جنبش هميشه جاري سرچشمه هاي اخلاقي و انساني پرآبي دارد كه شما هرگز از آن بهره مند نبوده ايد و بدانيد اين رود جاري شده محكوم به رسيدن به درياي آرماني خود است حال شما به هر چه مي خواهيد محكومش كنيد . براي درك گوشه اي از اين انسانيت جاري در جنبش همين بس كه نگارنده اين وبلاگ به عنوان نماينده يك گروه فكري از اين جنبش براي همگي آقايان آرزوي سعادت و خوشبختي مي نمايد چرا كه راهي كه در پيش گرفته ايد اگر قرار باشد با فرهنگي همانند خودتان برخورد كند آينده اي بس اسفناك در انتظارش خواهد بود . ولي ما مخالفين شما چيزي غير از سلامتي براي شما آرزو نمي كنيم .




ولي درنهايت به همه حاكمان ديكتاتور خوي و همينطور به همه آنان كه خود را رهبر اين جنبش مي دانند به هر دو گروه مي گوييم كه رهبر واقعي اين جنبش از جنس نوع بشر نيست بلكه از جنس اخلاق است ، از جنس انسانيت است ، از جنس وجدانهاي پاك است و از جنس انسان دوستي است ، پس بعيد ميدانم چنين رهبري را بتوان فريب داد و به بيراهه برد .




با آرزوي دستيابي به همه مفاهيم اخلاقي و انساني چه براي آنان كه راه ظلم پيشه نموده اند و چه براي آنان كه در پي راه نجات اند .