4:20 AM

جامعه شناسي نخبه كشي

واقعيت امر اين است كه ما از معدود ملتهايي هستيم كه به دليل جامعه شناسي بيمارمان همواره به كشتن نخبه هايمان همت گماشته ايم و بيمارگونه تر اينكه هرگز قبول ننموده ايم كه ايراد از يك تفكر عمومي و غلط حاكم بر ماست و همواره ايرادات وارده بر خود را به كشورهاي بيگانه وارد دانسته ايم كه به نظر اينجانب اين از همان جامعه شناسي بيمار برميخيزد كه ما دوست داريم گناه را برگردن ديگران بيندازيم و تا اين تفكر حاكم باشد اين تحجر نيز حاكم است .اينجانب براي ارائه مثالي از اين روحيه خوانندگان را به كودتاي 28 مرداد ارجاع مي دهم ، اين سوال همواره در من جاريست كه چرا هنوز انديشمندان ما اصرار بر آمريكايي بودن اين كودتا دارند ؟ آيا اين آدرس اشتباهي دادن نيست ؟ آيا اين آدرس اشتباهي ملتي را كه خود مجريان اين كودتا بوده اند را به گمراهي بيشتر نمي كشاند ؟ من معتقدم اين كودتا و مسائلي از اين قبيل نتيجه يك جامعه فاقد سيستم ايمني تفكري است .و اين بدان معني است كه هر جامعه فاقد سيستم ايمني مستعد پذيرش هر بيماري اجتماعي است چه اين بيماري يك كودتا باشد وچه يك انقلاب نام بگيرد . و اما رسالت متفكرين ما اين است كه با تزريق انديشه هايي كه باعث تقويت اين سيستم ايمني مي شوند به اين امر بپردازند نه اينكه به صورت انحصاري به ارائه نظريه هاي تخصصي جامعه شناسي مختص اقشار خاص بپردازند بلكه بدانند چيزي كه نياز به اصلاح و تقويت دارد جامعه شناسي عوام است نه خواص ، همچنانكه عوامفريبي بزرگترين دستاويز همه حاكمان ديكتاتور مسلك اين سرزمين بوده است و اين خود نشانه بيماري تفكر عوام است كه نياز به درمان دارد . در حقيقت اصلاح هر رويه اي هزينه دارد وهمانگونه كه واقفيد ما نه هنوز به اندازه رسيدن به يك جامعه آرماني تلاش نموده ايم و نه هزينه داده ايم . وتنها يك تنگ نظري باعث شد كه با دادن چند شهيد و چندين زنداني سياسي در دوران شاه فرياد شوقي برآوريم كه آري "آزادي" و ديديم كه با آن هزينه اندك چيزي بيشتر از اين به ظاهر انقلاب به دست نياورديم كه من معتقدم اگر حركت سي سال پيش انقلاب نام دارد جنبش اخير در صورتي كه به پرداخت هزينه هاي واقعي دمكراسي و آزادي مشتاق باشد را مي توان دگرديسي ناميد كه اين مدت سي ساله دوران شفيرگي اين جنبش بوده است و اكنون زمان پروانه شدنش است . اگر چه پاره نمودن پيله اين پروانه كه ساليان سال تنيدنش به طول انجاميده است هزينه هايي بس گزاف همچون شهادت ،اسارت ، وديگر هزينه هاي نوتعريفي كه در اين حكومت به ظاهر اسلامي بروز نموده است دارد . به تعبيري ديگر انقلاب اسلامي را من يك واكسيناسيون در برابر آفتهاي دمكراسي مي دانم كه اكنون دوره نقاهت سي ساله خود را پشت سر گذاشته است و حال پيكره اين جامعه آماده پذيرش دمكراسي است . به اميد آنكه همگي آمادگي مقاومت در برابر روزهاي سخت و پاياني اين دوران نقاهت را داشته باشيم .

0 comments:

Post a Comment